نویسنده: غلامعلی خوشرو



 

زمانه ای فارابی وریشه های اندیشه ی او

فصل اول

زمینه های اجتماعی و فکری

1- زندگی و محیط اجتماعی

«ابونصر محمدبن محمدبن طرخان» معروف به فارابی در حدود سال 260 هجری قمری متولد شد و در سال 339 در دمشق چشم از جهان فرو بست. زندگی نسبتاً طولانی و حیات پربار فارابی را که مشحون از تأمل و تفکر و برکنار از آشوبها و جریانهای سیاسی بود می توان به دو مرحله تقسیم کرد:

مرحله نخست: از تولد تا هجرت به بغداد( حدود پنجاه سال)

در قریه ای وسیج نزدیک شهر فاراب تولد یافت. مادرش ترک و پدرش از سرداران سپاه و خود خرسند از کار قضا بود. در زمان جوانی تحت تأثیر نهضت فرهنگی و فکری اسلام که مرزهای بلاد را در می نوردید قرار گرفت؛ و با استفاده از این فرصت به تحصیل علوم دینی و فراگیری علوم زبان پرداخت. به چندین زبان از جمله ترکی، عربی، فارسی تسلط یافت؛ و آنگاه اندیشه بلند پرواز و روح جستجوگرش را به دیار بغداد که مرکز علم و معرفت بود کشاند.

مرحله دوم: از هجرت به بغداد تا وفات در دمشق

فارابی ابتدا در بغداد به تحصیل منطق پرداخت و از حوزه «درس ابوبشر متی بن یونس» بهره برد و بزودی سرآمد منطق دانان زمان شد، و سپس به تأمل و نظر در فلسفه پرداخت و به تعلیم و تألیف همت گماشت: به نحوی که از زمره شاگردان وی می توان از «عیسی بن عدی» نام برد. استعداد سرشار، تأمل در علوم، خلاقیت در تفکر، احاطه در منطق و بنیانگذاری فلسفه اسلامی سبب شد که وی به لقب «معلم ثانی» نائل آید.
فارابی حدود بیست سال در بغداد بماند و سپس به سوی مرکز علمی و فرهنگی دیگری که توسط سیف الدوله در حلب رواج یافته بود شتافت. وی با اینکه در دربار سیف الدوله عزیز و محترم بود اما دل به زندگی صوفیانه خوش داشت، از مال و جاه و قدرت روی گرداند و سر به آستان بلند تهذیب و تفکر فرود آورد و در کنج خلوت روزگار به قناعت گذراند.
اکثریت قریب به اتفاق آثار فارابی متعلق به مرحله دوم زندگانی و عمر وی می باشد.(1)

2 - آثار

بسیاری از آثار فارابی یا از بین رفته و یا منتشر نشده است؛ با این حال کتب و رسائلی که از وی در دسترس است نشان دهنده همت بلند و احاطه بر علوم و تسلط در منطق و نوآوری در اندیشه است. فارابی در زمینه علوم مختلف زمان خود نظیر منطق، ریاضیات، طبیعیات، مابعدالطبیعه، علم النفس، علم مدنی و... دارای تألیفات می باشد.(2) در اینجا به مناسبت موضوع مورد بحث به ذکر آثاری که مناسبت بیشتری با حکمت مدنی دارند بسنده می شود.(3)
1- آراء اهل المدینه الفاضله(4)
2- السیاسات المدنیه
3- کتاب فی الاجتماعات المدنیه(5)
4- کتاب الجوامع السیاسه
5- فصول المدنی
6- تحصیل السعاده
7- وصایا یعم نفعها
8- تلخیص النوامیس
9- کتاب المله
10- فلسفه افلاطون (بیان وشرح افکار سیاسی افلاطون)
11- التنبیه علی سبیل السعاده( تحت تأثیر اخلاق ارسطو و در فضیلت میانه روی و اهمیت منطق نگاشته شده است.)
12- احصاء العلوم(6)( در فصل پنجم به بیان موضوع و قلمرو علم مدنی، فقه و کلام می پردازد.)
اکثر این آثار دارای مقدمات نسبتاً مفصل در زمینه ی مابعدالطبیعه، معرفت النفس و منطق می باشد. آثار فوق در رابطه با طرح مباحث حکمت عملی دارای ارزش یکسان نیستند. دو کتاب نخست از مهم ترین و با ارزش ترین آثار فارابی در حکمت به طور اعم و حکمت عملی و علم مدنی به طور اخص می باشد.
3

- مشخصه و ویژگی ها

الف- ویژگی روش. سبک نگارش فارابی در کمال دقت و در نهایت ایجاز است. وی فلسفه را برای عموم نمی نوشت و در بند تعلیم عام( عوام) نبود و لذا سبک نگارش وی در عین متانت و صلابت منطقی گاه پیچیده در لفاف اشارات است و تنها در خور فهم خواص متفکر.
در خصوص شیوه فکری فارابی دکتر« ابراهیم مدکور»(7) چنین می گوید:
او تصورات خود را جمع کرده تعمیم می دهد، مرتب کرده هماهنگ می سازد. تجزبه می کند تا ترکیب کند، امور را تقسیم و بخش های بدست آمده را باز به بخش های کوچکترتقسیم می کند تا آنها را متمرکز ساخته و طبقه بندی نماید.
فارابی شیفته امور متقابل است. در واقع، تقریباً هر کلمه ای را که به کار می برد کلمه مقابل آن را نیز به دست می دهد. مثلاً به نظر او نفی، متضمن اثبات و وجود متضمن لاوجود ... علاقه اصلی او معطوف به این است که پایه نظریه و اساس هر فلسفه را توضیح دهد و تاریکی ها را روشن سازد و درباره مسائل مورد اختلاف بحث کند تا به نتایج درست دست یابد. با این همه، به موضوعات متداول عنایت چندانی ندارد و آنچه را که خود بدیهی می پندارد نادیده می گیرد و از کنار آن می گذرد؛ بی آنکه کوچکترین تلاشی در راه تبیین آن به کار برد.(8)
ب- ویژگی فکری: تأمل ژرف فارابی در فلسفه نظری و توجه و تفکر در حکمت مدنی وی را از جهات مختلف دارای برجستگی و شایستگی نموده است. اوصافی که فارابی در طول سالیان بدان متصف بوده هر یک ناظر به وجهی از وجوه فکری ایشان است:
شارح بزرگ ارسطو، معلم ثانی، منطقی کبیر، وحدت بخش علوم(9)، مؤسس فلسفه اسلامی.
اینجا لازم است یک اصل اصیل و مهم در بینش و تفکر فارابی ذکر گردد و آن وحدت فلسفه دین و سیاست است.
فارابی از این جهت که حقیقت را امری واحد تلقی می کند از یک طرف اختلاف بین فلاسفه را امری ظاهری، جزئی و صوری قلمداد می کند(10) و از طرف دیگر دین و عقل را متصل به سرچشمه واحد حق دانسته و تفاوت آنها را فقط در شیوه رسیدن و نحوه این اتصال می داند.(11)
فارابی با تمسک به وحدت حقیقت، اتصال وحی و عقل را اثبات نموده و سیاست را بر پایه این دو بنیاد می نهد. رئیس مدینه که عهده دار سیاست است هم فیلسوف است وهم نبی.(12)
بنابراین دستگاه فکری فارابی منظومه به هم پیوسته و سازگاری است که در آن بین دین و سیاست، بین سیاست و فلسفه، بین دین و فلسفه در نهایت ائتلاف کمال انتظام برقرار است.

پی نوشت ها :

1- در تدوین این بخش از منابع زیر استفاده شده است:
الف- دهخدا، لغتنامه، تحت عنوان ابونصر.
ب. م م. شریف، تاریخ فلسفه در اسلام، ج1، مقاله فارابی.
ج- حنا الفاخوری- خلیل الجر، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ج2.
2. برای اطلاع از مجموعه آثار فارابی رجوع شود به: دهخدا، لغت نامه، تحت عنوان ابونصر.
3. این فهرست با استفاده از کتاب زیر تهیه شده است.
رضا داوری، فلسفه مدنی فارابی.
4. این کتاب تحت عنوان اندیشه های اهل مدینه فاضله به وسیله جعفرسجادی ترجمه و توسط انتشارات طهوری در سال 1359 منتشر شده است.
5. این کتاب به نام سیاست مدنیه به وسیله جعفر سجادی ترجمه و توسط انجمن فلسفه ایران در سال 1358 منتشر شده است.
6. این کتاب به وسیله حسین خدیوجم به فارسی ترجمه و به وسیله شرکت انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
7. م.م. شریف، تاریخ فلسفه در اسلام، ج1، مقاله فارابی.
8. همان.
9. رجوع شود به: ابونصر فارابی، مجموعه خطابه ها، دانشگاه تهران کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد، مقاله چرا فارابی را معلم ثانی خوانده اند، نوشته حسین نصر.
10. رجوع شود به: کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین: افلاطون و ارسطو
11. فارابی می گوید: شیوه فلاسفه برهان و شیوه انبیاء تمثیل است.
12. نگاه کنید به: رسانی، داود، حکومت اسلامی از نظر ابن خلدون.

منبع: خوشرو، غلامعلی؛ (1372)، شناخت انواع اجتماعات از دیدگاه فارابی و ابن خلدون، تهران: اطلاعات، چاپ دوم 1374.